برچسب ها

متن نوحه قلعه سرنگون شده از وحید شکری

متن:قلعه سر نگون شده... 

قلعه سرنگون شده،مرحب افتاده زمین
از عرش آید این ندا،حیدر حیدر آفرین

با خشم تو شد سکوتی به پا در جهان
رنگ از رخ لشکر دشمنان هم پرید
بی واهمه به نبرد رفتی و با یه دست
طوری زدی بر زمین قلعه شد ناپدید

میکشی شمشیر و میزنی سر حیدر
میریزه زیر پات خود و سپر حیدر
یاللعجب از این که یه لشکر بود و
در مقابل اما تو یک نفر حیدر

 

طوفان مساویِ ،زور ضربه های تو
عزرائیل نمیرسه،به گرد عبای تو

یل ها همه یک به یک با رجز های تو
قالب تهی از کنار تو برگشته اند
این نقل تاریخِ که تو اُحُد یا علی
هجده نفر همزمان خاک تو گشته اند

دوختی به هم انگار مِیمَن و مِیسَر رو
میزدی در اول ضربه‌ی آخر رو
تا تو رو میدیدن لشکر میپاشید و
به هم میگفتن که علی اومد در رو

 

تو سختی با ذوالفقار،تنها یار احمدی
تو صفین و نهروان،کولاکی رقم زدی

بین خودی و رقیبان تو میدون علی
تنها کسی که دمی جا نزد بوده ای
پشت سپاه خدا در تب معرکه
حتی با زخم تن بی عدد بوده ای

قاهر الحربی و آسمان زینِ تو
جبرئیل وا کرده لب به تحسین تو
در مقابله‌ی حق علیه باطل
تکیه به تو کرده به خدا دین تو

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *