رسیده از راه محرم مشکی تو بیار و تن کن
کرببلا رو وطن کن همه رو سینه زن کن
رسیده از راه محرم سينه زنا رو خبر کن
تا کرببلا سفر کن خودتو در به در کن
همه خاطرات بچگیم دوباره زنده شد
خاطرات روزگار قدیم دوباره زنده شد
دل مرده من با یه نسیم دوباره زنده شد
آماده شدم دوباره تا چشمای من بباره
بی بی فاطمه رو دستش یه پیرهن داره میاره
ابا عبدالله جانم جانم جانم(4)
میبینمش ماه غمت رو نوحه محتشم رو
احتزاز پرچمت رو رسیدن به محرمت رو
تا میبینم عزتت رو پر های علامتت رو
شور و حال هیئتت رو میبینم رفاقتت
هزار و اندی ساله که شدی امیر عالمین
هزار و اندی ساله که ما رو بردی به زیر دین
هزار و اندی ساله که همه فقط میگن حسین
رو فرش عزات میشینم دارم حرمُ میبینم
این پرچم همون ضریح که بوسه ازش میچینم
اباعبدالله جانم جانم جانم(4)
جمعاً همه ی رفیقت زیر علم تو یکجا
گریه میکنیم همه با صدیقه کبری
چه شوری میگیره نوکر نوحه میخونه پیمبر
تا میگه بنیه مادر چشمامون میشه تر
حبیب و حر و عابص هم دارن میان به جمع ما
میکشه دستشو ام البنین دستشو رو سر نوکرا
بخدا که همین ذکر حسین حسین ما رو میبره کربلا
شیرین غم ابالفضل زیر علم ابالفضل ایشاالله که اربعین هم میریم حرمت ابالفضل
اباعبدالله جانم جانم جانم(ع)