چه سقایی قمرم آمده در میان میدان هم زمین و هم عدویش شده لرزان وقتی که تو علقمه قدم میذاری کسی نیست جلوی تو بشه نمایان قمر عازم میدان و یک تنه لشکر قمر نور خیام و محافظ زینب قمر کافیه وقتی بکش شمشیری قمر ذکر علیه رجز به روی لب شیر میدان ابولفضل خود طوفان ابولفضل بگیره جان ابولفضل یل حیدر ابولفضل خود محشر ابولفضل میزنه سر ابولفضل مثل حیدر ابولفضل یل حیدر ابولفضل