بند اول

یل یل گردان قمر خالق طوفان قمر دشمن مقلوب و تو فاتح میدان قمر

سپهدار ، علمدار ، جهانگیر ، جهاندار

علم زد و قدم زد در اکثر آن لشگر کفار و بهم زد شتابان و رجز خوان غضب کرده دل مالک اشتر شده حیران

طوفانه و ، ضربه هاش جانانه و شیز نخلستانه و قمر الله جباره و ، قاهر الاقهاره و تک یل کراره و قمر الله

بند دوم

مرد رجز خوان قمر قدرت یزدان قمر معرکه گردان قمر حیدر دوران قمر

جگر دار ، جنم دار ، و سردار ، و کرار

نقابی بزند او و با اخم و تشر پا به رکابی بزند او و چون نعره زند هو و به دشمن خود بَه چه عذابی بزند او

بی باکه و ، نعره اش کولاکه و چون شیر چالاکه و قمرالله سر میزنه ، مثل حیدر میزنه عدو پر پر میزنه قمر الله